علمای سیاست بینالملل بخش اعظمی از منازعات و جنگهای خونین آینده را تحت عنوان مخاطرات آینده در قلمرو نفت و بهطور کلی انرژی میدانند و معتقدند در عصر بههمریختگی ژئوپلیتیک، اهمیت این عنصر راهبردی صدچندان شده و پیوندی ناگسستنی با عنصر ژئوپلیتیک دارد؛ به همین منظور نفت تنها یک کالای تجاری نیست بلکه یک عنصر جهانی است که بر اقتصاد، سیاست، امنیت و شرایط ژئواستراتژیک جهان تأثیر میگذارد.
اگر ما شاهد تمرکز جهانی و بهویژه تمرکز کشورهای پیشرفته صنعتی در خاورمیانه و مناطق نفتخیز هستیم، از این جهت است که نفت مهمترین کلید ساختار قدرت جهانی در عصر بههمریختگی ژئوپلیتیک است که تسلط و سیطره بر آن به هر قیمت میارزد.
خاورمیانه یک قطب مهم انرژی جهانی و خلیجفارس قلب نفتی خاورمیانه لقب گرفته است که براساس تحقیقات آژانس بینالمللی انرژی، نیمی از مصرف جهانی از این منطقه تأمین خواهد شد.
باتوجه به اینکه تنگه هرمز حدود یک سوم نیاز جهان به نفت را تأمین میکند که تا سال 2010 بهشدت افزایش خواهد یافت و از طرفی منطقه خاورمیانه و خلیجفارس به پایگاه استقرار ناوگانها و نیروهای بیگانه اعم از چندملیتیها، ناتو و آمریکا مبدل شده است، بدیهی است نوع بینش و کنش راهبردی ملی و منطقهای نسبت به سیاست نفتی بهگونهای که هم متضمن اهداف و مقاصد و منافع ملی و منطقهای باشد و هم در تعارض با سیاستهای انرژی و راهبردی امنیتی جهانی نباشد از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از این جهت که کشور ما بهلحاظ درآمد ملی همان میزان به نفت وابسته است که کشورهای مصرفکننده به تأمین نفت و از سوی دیگر این عامل اقتدار در ارتقای توان ملی نقش اساسی ایفا میکند، لازم است عنایت ویژه و نگاهی نو به مقوله نفت در این جهان پرآشوب داشته باشیم.
ابعاد پیچیده و مختلف مدیریت نفت بهلحاظ سیاستگذاری، مدیریتی، صنعتی و اقتصادی در قلمرو ملی و تعامل و افزایش قدرت تأثیرگذاری بر قیمت و تضمین ذخایر و منابع در سطح منطقه و اوپک بر دستاندرکاران امور پوشیده نیست اما آنچه نیاز به توجه بیشتر دارد اثر متقابل این عامل اقتدار، بر سیاستهای جهانی نهتنها در عرصه انرژی بلکه در قلمرو ژئوپلیتیک و امنیت است زیرا در عصر بههمریختگی ژئوپلیتیک، راهبردها و سیاستهای ملی به هر میزان مؤثر باشد در قلمرو ملی محصور نمیماند و پیوسته در تأثیر و تأثر متقابل با محیط و قلمرو ژئوپلیتیک جهانی است و نفت، برخلاف بسیاری از عناصر اقتصاد ملی که نمیتوانند بهتنهایی نقش مناسبی در اقتصاد جهانی داشته باشند، از این مزیت برخوردار است که بهتنهایی تأثیرگذار است و نظام پولی– مالی و حتی توسعه پایدار و جنگ و صلح جهانی را متأثر میکند. در چنین شرایطی نگاه و راهبرد ما نسبت به نفت و وزارت نفت چیست؟
وزارت نفت بهعنوان دستگاه متولی جنبههای مختلف صنعتی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی در بعد ملی و مسئول اتخاذ سیاستهای راهبردی در قلمرو منطقهای و بینالمللی که متضمن پیوند بین منافع و امنیت ملی، منطقهای و جهانی باشد چه برنامهای برای آینده دارد؟
اگرچه تغییر وزرا چنانچه مبتنی بر ارزیابی دقیق عملکردهای مربوط به منافع و مصالح ملی باشد امری بدیهی است، اما تصمیمگیری درخصوص وزارت نفت اگر مبتنی بر نظام تصمیمگیری فردی با سلیقه گروهی باشد، هرگز نمیتواند متضمن منافع و مصالح ملی و مقابله با مخاطراتی باشد که پیشروی ما و کشورهای نفتخیز منطقه قرار دارد.